تنها با پاسخ به 3 سوال، بهترین کارگزاری متناسب با نیاز های خودت را پیدا کن!
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال، یکی از روشهای تحلیل بازار بورس است. این روش تحلیلی به کمک ابزار خاص خود وضعیت یک شرکت را بررسی میکند تا ارزش واقعی هر سهم آن را محاسبه کند. پس از مقایسه ارزش واقعی و قیمت فعلی سهام شرکت میتوان برای انجام معاملات تصمیمگیری نمود. بنابراین تحلیل بنیادی میتواند به شما برای یافتن سهام مناسب کمک کند. پس میتوانید با بررسی دورهای وضعیت شرکت برای رسیدن به موفقیت معاملاتی شانس خود را به میزان زیادی افزایش دهید. در ادامه قصد داریم تا به آموزش گام به گام تحلیل بنیادی بورس بپردازیم. با ما همراه باشید.
رویکردها و ابعاد تحلیل بنیادی
رویکردهای تحلیل بنیادی به دو دسته از بالا به پایین و از پایین به بالا تعریف میشوند که روند حرکت متفاوتی با یکدیگر دارند. در روش از بالا به پایین، تحلیلگر باید از صنعت یا اقتصاد بررسی را آغاز کرده تا به شرکت برسد. اما در رویکرد از پایین به بالا جهت نگاه تحلیلگر تغییر میکند. در این روش باید از شرکت شروع و ابعاد بررسی خود را به سمت صنعت و اقتصاد گسترش دهید. از آنجایی که رویکرد از بالا به پایین به دادههای کلانی نیاز دارد که مهیا کردن و استفاده از آنها دردسرهای خاص خود را داشته و زمان زیادی از تحلیلگر میگیرد، بسیاری از تحلیلگران ترجیح میدهند که از رویکرد پایین به بالا استفاده کنند.
به این ترتیب در این روش از شرکت شروع کرده و از دادههای مالی آن برای بررسی استفاده میکنید. در رویکرد از بالا به پایین تحلیلگر سعی دارد تا با بررسی حجم کلی بازار و صنعت مورد نظر، عرضه و تقاضا و … به شکل حدودی به جایگاه شرکت در بازار و صنعت برسد.
شما نمیتوانید شرکتی را بدون بررسی کل بازار و اقتصاد به تنهایی تحلیل کنید. تحلیل بنیادی علاوه بر این که بررسی میکند که مواد اولیه شرکت چگونه تامین میشود یا محصولات به چه مشتریانی عرضه میشوند، باید به عوامل بیرون از شرکت اما موثر بر وضعیت شرکت نیز توجه داشته باشد. برخی از شرکتها حتی به دلیل صادرات محصولات خود نیاز به بررسی در گستره اقتصاد جهانی نیز دارند. بنابراین با ورود شرکت به اقتصاد جهانی باید تاثیر نرخهای جهانی، عرضه و تقاضای خارجی، وضعیت شرکتهای برتر فعال در صنعت، تصمیمات سیاسی و اقتصادی و ... را مورد توجه قرار داد.
در گستره اقتصاد داخلی نیز هر شرکتی میتواند از تغییرات صنعت و اقتصاد تاثیر بگیرد. فردی که در بازار سرمایه فعالیت دارد، باید به درک درستی از وضعیت اقتصادی کشور و تاثیر تصمیمات اقتصادی بر معاملات رسیده باشد. تغییر در نرخ تورم، نرخ ارز، سود بانکی و … در تحلیل بنیادی اهمیت زیادی دارد؛ زیرا این دسته از تغییرات به سرعت میتوانند روی عملکرد شرکت تاثیرگذار باشند.
مفاهیمی که برای تحلیل بنیادی باید بدانید
برای این که بتوانید از طریق تحلیل بنیادی سهام مناسب را پیدا کنید، باید با مفاهیمی آشنا باشید. در ادامه مفاهیم اولیه تحلیل بنیادی را بررسی خواهیم کرد.
- صورتهای مالی: صورتهای مالی میتوانند جزئیات اطلاعات مالی واحد تجاری را نمایش دهند. داراییها، بدهیها، درآمد، هزینهها و جریان وجوه نقد از جمله مهمترین اطلاعاتی هستند که در صورت مالی یافت میشوند. البته صورت مالی خود به انواع مختلفی تقسیم میشود.
صورت سود و زیان یکی از انواع صورتهای مالی است که اطلاعات مالی اصلی شرکت را که شامل: درآمدها، هزینهها و سود یا زیان شرکت است، طی مدت زمان مشخص گزارش میکند.
تحلیل فاندامنتال در بستر صورتهای مالی شرکت اهمیت زیادی دارد. برای این که بتوانید وضعیت شرکت را به درستی تحلیل کنید، به اطلاعات مختلفی نیاز دارید. اما در این بین تخمین سود و جریانات نقدی باید در اولویت بررسیها قرار بگیرند. بررسی صورتهای مالی برای تخمین سود و زیان شرکت جزو مهمترین بخشهای تحلیل بنیادی به شمار میآید.
- ترازنامه: این آیتم قادر به نشان دادن داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام در پایان دوره زمانی است. در این نمایش جزئیات به صورت کامل عنوان شده است. با حذف بدهی از کل دارایی میتوانید ارزش خالص شرکت را به دست آورید. به همین دلیل از ترازنامه تحت عنوان صورت وضعیت مالی نیز یاد میشود.
- صورت جریان وجوه نقد: یکی از صورتهای مالی که حرکت وجه نقد را در شرکت نمایش میدهد، صورت جریان وجوه نقد است که به تحلیلگران بنیادی برای درک مسیر عملکرد واحد اقتصادی کمک میکند. صورت جریان وجوه نقد از سه بخش جریان نقدی عملیات، جریان نقدی سرمایهگذاری و جریان نقدی تامین مالی تشکیل شده است.
- نسبتهای مالی: نسبت مالی با استفاده از مقادیر موجود در صورتهای مالی محاسبه میشود و اطلاعات مفیدی درباره وضعیت شرکت به سرمایهگذار ارائه میکند. از این رو کاربرد زیادی در تحلیل بنیادی دارد. هر کدام از انواع نسبتهای مالی را میتوان برای ارزیابی آیتمهای مختلفی مثل نقدینگی، میزان سودآوری، نرخ بازده و ... استفاده کرد.
نسبتهای مالی با مقایسه نسبتهای یک شرکت با سالیان گذشته و مقایسه شرکت با شرکتهای دیگر، به تحلیلگران کمک میکنند. استفاده از این نسبتها با این وجود که اطلاعات ارزشمندی در اختیار تحلیلگران قرار میدهند، اما به تنهایی برای تصمیمگیری در خصوص خرید و فروش سهام شرکت کافی نیست.
همانطور که عنوان کردیم نسبتهای مالی انواع مختلفی دارند. مهمترین نسبتهای مالی عبارتند از: نسبت سرمایه در گردش، نسبت سود هر سهم ( EPS )و نسبت قیمت به درآمد ( P/E ) که در ادامه آنها را بررسی میکنیم.
_ نسبت سرمایه در گردش یا نسبت جاری از ﺗﻘﺴﯿﻢ داراییها و بدهیهای ﺟﺎری به دست میآید که نشان از توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای جاری با استفاده از داراییهای جاری خواهد بود. این نسبت برای بررسی حرکت درست و طبق اصول مالی واحد تجاری است. همچنین نسبت جاری میتواند توانایی شرکت را در پرداخت بدهیهای خود طی یک سال اندازهگیری کند.
_ نسبت سود هر سهم یا EPS: شرکتها موظف به پرداخت بخشی از سود خود به سهامداران هستند. شما سهامدار و در واقع مالک قسمتی از کل سهام شرکت محسوب میشوید. نسبت سود هر سهم نشاندهنده سودی است که شرکت به ازای هر سهم خود پیشبینی کرده است. EPS با تقسیم درآمد خالص شرکت بر تعداد سهام عادی به دست میآید و میتواند با مقدار سود واقعی که در نهایت در مجمع به سهامداران پرداخت میشود، متفاوت باشد.
_ نسبت قیمت به درآمد یا P/E نشان دهنده مبلغی است که سرمایهگذاران به ازای هر ریال سود از هر سهم حاضر به پرداخت هستند. این نسبت با تقسیم قیمت هر سهم از شرکت بر سود هر سهم به دست میآید و یکی از متداولترین معیارهای ارزشگذاری سهام شرکتها در روش تحلیل بنیادی است.
آموزش تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی روشی جذاب برای بررسی وضعیت یک شرکت است که مخاطبان خاص خود را دارد. یادگیری تحلیل بنیادی انتهای راه نیست که پس از مطالعه چند کتاب بتوان به راحتی سهام شرکتها را بررسی کرد. این روش تحلیلی نیاز به کسب تجربه و استفاده از دانستهها دارد. مسیر یادگیری در این حوزه انتها نداشته و هر روز نکتهای جدید برای یادگیری وجود خواهد داشت. برای خبره شدن در تحلیل بنیادی باید بتوانید صورتهای مالی را بررسی کنید و از طریق علم حسابداری با مطالعه اطلاعات شرکت و محاسبه نسبتها در کنار تحلیل ریسک موقعیت مناسب برای سرمایهگذاری را کشف کنید.
اگر به عنوان یک سرمایهگذار به بازار وارد میشوید و انتظار کسب سودهای بزرگ از طریق خرید و فروش سهام دارید، باید از روشهای تحلیلی بازار استفاده کنید. در تحلیل بنیادی سرمایهگذار به دنبال کشف ارزش است. به عبارتی تحلیل بنیادی قصد دارد تا به شما کمک کند تا شرکتی که سهام آن را میخرید بیشتر بشناسید و ارزش آن را به دست آورید. ارزش مفهوم بسیار مهمی در تمام انواع سرمایهگذاری است. این ارزش است که خرید یک کالا را بااهمیت میسازد. اما دقت داشته باشید که ارزش نباید با قیمت یکسان در نظر گرفته شود. قیمت مبلغی است که بابت یک کالا یا خدمت پرداخت میکنید. اما ارزش چیزی است که در این فرآیند به دست میآورید.
سرمایهگذاران همواره به دنبال پرداخت قیمت کم در ازای به دست آوردن ارزش بالاتر هستند. کالا یا خدمتی که قیمتی بالاتر از ارزش خود داشته باشد را گران تلقی میکنیم. البته اگر در جایگاه فروشنده قرار بگیرید، تمایل به گرانتر فروختن کالا یا خدمت خود دارید. یعنی علاقه دارید تا دارایی را با قیمت بالاتر از ارزش آن به فروش رسانید. اما قیمت داراییها روی خط ارزش ذاتی آنها حرکت نکرده و اکثر مواقع تمایل دارد تا بالاتر یا پایینتر از ارزش ذاتی خود در نوسان باشد. این حرکت قیمت میتواند باعث سود یا ضرر سرمایهگذاران شود.
مزایا و معایب تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی ابزاری برای انتخاب سهام مناسب بازار است که شاید بدون استفاده از آن به سادگی نتوان به موفقیت در بازار رسید. مزایای اصلی این روش تحلیلی به شرح ذیل است:
_ امکان شناسایی بازار و صنعت یکی از بزرگترین ویژگیهای تحلیل بنیادی است. این روش پیچیدگیهای بازار را شناسایی کرده و عوامل تغییر قیمت دارایی را تشخیص میدهد. با استفاده از شناخت تغییرات قیمت دارایی میتوان به نتیجه رسید که خرید یک دارایی به صرفه و آیندهدار است یا خیر.
_ با تحلیل بنیادی میتوان زمانی که بازار در هیجان به سر میبرد، بدون تفاوت با آشفتگی بازار، با اتکا بر نتیجه تحلیل خود در انتظار بهتر شدن شرایط ماند. تصمیمگیری در بازاری که نوسانهای شدید را تجربه میکند، میتواند منجر به نتایج اشتباه شود. این شرایط باعث میشود تا معاملهگران با تصمیمات احساسی در مدت کوتاهی ارزش دارایی خود را کاهش دهند. تحلیلگران بنیادی برای تصمیمگیری در خصوص دارایی عجله نمیکنند و به نتایج بررسی ارزش ذاتی دارایی خود پایبند میمانند.
با وجود کارآمدی این روش برای تحلیل داراییهای افراد، نباید از خرده نقصهای آن غافل شد. در ادامه چند مورد از معایب یا همان نقصهای این نوع تحلیل را بررسی میکنیم:
_ اولین مسئله تضمینی نبودن نتایج تحلیل بنیادی است. همیشه در هر بازاری اطلاعاتی وجود دارند که امکان دسترسی به آنها وجود ندارد. برخی دیگر از اطلاعات ممکن است زمانی از آینده در دسترس قرار بگیرند که عملا کارایی ندارند. این مسائل باعث میشود که نتوان تضمینی برای نتایج تحلیل بنیادی در نظر گرفت. البته این مسئله مختص به تحلیل بنیادی نیست. برای مثال در روش تحلیل تکنیکال نیز نتایج تضمینی نیستند.
_ نقص دیگر این روش تحلیلی زمانبر بودن آن است. به عبارتی بررسی حجم زیادی از اطلاعات مربوط به شرکت و محاسبه نسبتهای لازم، زمان زیادی نیاز دارد. فاکتورهای دخیل در تحلیل بنیادی متعدد بوده و بررسی آنها در کوتاهمدت ممکن نیست. زمان در بازار بورس اهمیت زیادی برای معاملهگران دارد. گاهی با گذشت زمان فرصتهای مناسب از دست میروند. بنابراین اگر شخصی حاضر به صرف زمان برای تحلیل بنیادی نیست، بهتر است به روشهای دیگر توجه بیشتری داشته باشد.
_ شرکتها منبع اصلی اطلاعات و دادههای مورد استفاده تحلیلگران بنیادی هستند. به همین دلیل هم باید نگران اطلاعات غلط یا غیر شفاف باشید. گاهی شرکت با اطلاعات ارائه شده سعی در نشان دادن وضعیت بهتری از خود دارد. تحلیلگر باید با دقت بسیاری اطلاعات را بررسی کند و تا جای ممکن از منابع دیگر نیز برای کسب اطلاعات مورد نیاز کمک بگیرد.
– تحلیل بنیادی در واقع هیچ اطلاعات خاصی از زمان ورود به سهام نمیدهد و به این دلیل باید از روشهای دیگر تحلیل به طور ترکیبی با تحلیل بنیادی استفاده کنید.
سخن پایانی
تحلیل بنیادی در درک فرآیندهای تجارت به سرمایهگذاران کمک میکند. پس از انجام تحلیل بنیادی، سرمایهگذار با عوامل اصلی تاثیرگذار بر درآمد و سود یک شرکت که در تعیین وضعیت شرکت اهمیت بسیاری دارند، آشنا خواهد شد. به این ترتیب سرمایهگذاران میتوانند از سرمایهگذاری در شرکتهایی که وضعیت خوبی ندارند و احتمالا در آینده ضرر و زیان شناسایی خواهند کرد، جلوگیری کنند. با یادگیری تحلیل بنیادی میتوانید در امر سرمایهگذاری ریسک خود را کاهش دهید. با این وجود این روش تحلیلی مانند دیگر روشهای تحلیل بازارها نتیجه تضمینی ارائه نمیکند.